یادگیری مهارت های اخلاقی

متون و تصاویر و فیلم های در رابطه با مهارت های اخلاقی

یادگیری مهارت های اخلاقی

متون و تصاویر و فیلم های در رابطه با مهارت های اخلاقی

اخلاق

1-اخلاق سرمایه و بهترین و عالیترین دارایی ما است.

2- اخلاق خوب ، اختصاص به طبقه ای ندارد، در هر طبقه و صنفی پیدا شود مورد احترام واقع می گردد.

3- اخلاق خوب مانند آب جاری است که موجب حاصل خیزی کشتزارها می شود.

4- اخلاق بالاتر از قوانین است، زیرا قوانین همیشه همراه انسان نیست ولی اخلاق همیشه با او است.

5- اشخاص عاقل و با اخلاق هرگز کلامی بر زبان نمی آورند که احساسات دیگران را جریحه دار سازند.

6- انحطاط اخلاقی همیشه پیشاهنگ انقراض تمدنها است.

7- بد اخلاق در دست دشمنی گرفتار است که هر جائی برود از چنگ عقوبت او رهایی نیابد.

8- بهترین میراثی که پدران برای فرزندان خود می گذارند تربیت خوب است .

9- به هر کس که می خواهد موفق شود بگویید: اخلاق نیک را درخود پرورش ده.

10- خط مستقیم نه تنها در هندسه بلکه در اخلاقیات هم کوتاه ترین راه است.

11- صاحبان اخلاق ، روح جامعه خود هستند.

12- مردان قانون وضع می کنند و زنان اخلاق به وجود می آورند.

13- وظیفه زن تهذیب اخلاق مرد است.

14- پیش از مسافرت ، از خصوصیات اخلاقی و سوابق رفیق راهت پرس و جو کن  و پیش از خرید خانه ، همسایه ات را بشناس .

15- ارزش های معنوی و اخلاقی حمایتگرند ، نه محدودیت آفرین .

16- اخلاق باید بر هنر حکومت کند .

17- اخلاق و عظمت مردان بزرگ ، در طرز رفتارشان با افراد کوچک معلوم می شود.

18- آداب و عادات به آسانی و سرعت به صورت اخلاق در می آید.

19- اخلاق اگر با اندگی هوش توأم باشد هزار مرتبه بر تحصیل زیاد بدون هوش و بدون اخلاق ترجیح دارد.

20- اخلاق یکی از بزرگ ترین قوای محرکه جهان است و در کمال تظاهرات خود طبیعت انسانی را در عالیترین شکل آن مجسم می سازد.

21- اخلاق ساخته شده و حاضر و آماده نیست ، بلکه ذره ذره ، روز به روز خَلق و ایجاد می گردد.

22- اخلاق می تواند جانشین علم، مال ، مقام ، زیبایی و سایر مزایا باشد ، اما هیچ نعمتی جای آن را نمی گیرد.

23- در طبیعت و اخلاق انسانی ، هیچ ضعف و انحرافی نیست که با تعلیم مناسب اصلاح نشود.

24- ملت بدون اخلاق ، اخلاق بدون عقیده ، و عقیده ی بدون فهم ممکن نیست.

 امیر المومنین (ع) :

 

راس الایمان حسن الخلق و التحلی با الصدق

سر آمد ایمان ،داشتن اخلاق خوب و خود آرایی به زیور صداقت و راستی است .

 

پند هایی از حضرت علی ..:::علیه السلام:::..

 

1 زشت ترین راست گفتن آن است که انسان خود ستایی کن

2 از هم نشینی مردم بخیل دوری گزین زیرا چون به او محتاج شوی از تو بگریزد

 

3 بد ترین رفیق کسی است که تو را به معصیت خدا تشویق کند.

4 جمال و زیبایی به لباس نیست که تو خودت را به آن زینت می دهی بلکه زیبایی و جمال به علم و ادب است.

 

5 از عادل ترین مردم کسی است که آنچه بر خود نمی پسندد بر دیگری نپسندد.

6 کسی را که چشم امید به تو دوخته است نا امید مکن.

 

7 اگر می خواهید نام شما به نیکویی یاد شود نام دیگران را به بدی نبرید.

8 آن کس که به خدا ایمان دارد راستی را هر چند هم زیان آور باشد برخواهد گزید و از دروغ هر چند هم سودمند تر باشد پرهیز خواهد کرد

 

9کسی که گفتارش فراوان است ،ملامت زده است.

10 بدترین دوستان تو آن کس است که در حق تو چاپلوسی کند و خوی بد تو را بپوشاند.

ده حدیث درباره ی اخلاق

پیامبر صلی الله علیه و آله :... وَ ما یَمْنَعُکَ أنْ تُحِبَّ أنْ تَعیشَ حَمیدا وَ تَموتَ سَعیدا و اِنّما بُعِثْتُعَلى تَمامِ مَحاسِنَ الأخْلاقِ؛

چه چیزى مانع توست که زندگى پسندیده و مرگ با سعادت را داشته باشى، چرا کهمن براى کامل نمودن اخلاق زیبا مبعوث شده ام.[مجمع الزوائد، ج ۸ ، ص ۲۳]


 پیامبر صلی الله علیه و آله :اَحَبُّکُمْ اِلَى اللّه ِ اَحْسَنُکُمْ اَخْلاقا؛

محبوب ترین شما در نزد خدا، خوش اخلاق ترین شماست.[مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۷]


 امام صادق علیه السلام :اِنَّ مِمّا یُزَیِّنُ الاِْسْلامَ الاَْخْلاقُ الْحَسَنَةُ فیما بَیْنَ النّاسِ؛

خوش اخلاقى در بین مردم، زینت اسلام است.[مشکاة الأنوار، ص ۴۲۲]


 امام على علیه السلام :عَوِّدْ اُذُنـَکَ حُسْنَ الاِْسْتِماعِ وَ لا تُصغِ اِلى ما لا یَزیدُ فى صَلاحِکَاستِماعُهُ فَاِنَّ ذلِکَ یُصدِئُ الْقُلوبَ وَ یوجِبُ الْمَذامَّ؛

گوش خود را به شنیدن خوبى ها عادت بده و به آنچه که به صلاح و درستى تونمى افزاید گوش مسپار، زیرا این کار، دل ها را زنگار مى زند و موجب سرزنش مى شود.[غررالحکم، ح ۶۲۳۴]


 امام صادق علیه السلام :اَلا اُحَدِّثُکَ بِمَکارِمِ الاَْخْلاقِ؟ الصَّفْحُ عَنِ النّاسِ وَ مُواساةُ الرَّجُلِاَخاهُ فى مالِهِ وَ ذِکْرُ اللّه ِ کَثیرا؛

آیا به شما بگویم که مکارم اخلاق چیست؟ گذشت کردن از مردم، کمک مالى به برادر (دینى) خود و بسیار به یاد خدا بودن.[معانى الأخبار، ص ۱۹۱، ح ۲]


 امام على علیه السلام :عَوِّدْ نَفْسَکَ الْجَمیلَ فَبِاعْتیادِکَ اِیّاهُ یَعودُ لَذیذا؛

خودت را به کارهاى زیبا عادت بده که اگر به آنها عادت کنى، برایت لذت بخشمى شوند.[شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج۲۰،ص۲۶۶، ح۹۲]


 امام على علیه السلام :ما اَصْعَبَ اِکْتِسابَ الْفَضائِلِ وَ اَیْسَرَ اِتْلافَها؛

فضائل اخلاقى و صفات پسندیده چه به سختى به دست مى آیند و چه آسان ازدست مى روند.[شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج۲۰،ص ۲۵۹، ح۳۸]


 امام سجاد علیه السلام :قُلْتُ لِعَلىِّ بْنِ الْحُسَینِ علیه السلام اَخْبِرنىِ بِجَمیعِ شَرایِـعِ الّدینِ، قالَ علیه السلام:قَوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُکْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ؛

به امام سجّاد علیه السلام عرض کردم: مرا از تمام دستورهاى دین آگاه کنید، امام علیه السلامفرمودند:حقگویى، قضاوت عادلانه و وفاى به عهد.[خصال، ص ۱۱۳، ح ۹۰]


 پیامبر صلی الله علیه و آله :اَلا اُنَـبِّـئُـکُمْ بِخیارِکُمْ؟ قالوا: بَلى یا رَسولَ اللّه ِ. قالَ اَحاسِنُـکُم اَخْلاقااَ لْمُوَطِّـئُونَ اَکْنافا، اَ لَّذینَ یَأْلِفونَ وَ یُؤْلَفونَ ؛

آیا شما را از بهترین افرادتان خبر ندهم؟ عرض کردند: چرا، اى رسول خدا. حضرتفرمودند: خوش اخلاق ترین شما، آنان که نرمخو و بى آزارند، با دیگران انس مى گیرند واز دیگران انس و الفت مى پذیرند.[بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۳۹۶، ح ۷۶]


 امام على علیه السلام :رَأْسُ الْعِلْمِ التَّمْییزُ بَیْنَ الاَْخْلاقِ وَ اِظْهارُ مَحْمودِها وَ قَمْعُ مَذْمومِها؛

بالاترین درجه دانایى، تشخیص اخلاق از یکدیگر و آشکار کردن اخلاق پسندیده وسرکوب اخلاق ناپسند است.

ادب چیست؟

ادب چیست ؟

قال علی(ع) :” لا دین لمن لا ادب له

حضرت می فرمایند: ” کسی که ادب ندارد ، دین ندارد .”

این حدیث بیانگر این است که، اسلام چقدر به ادب اهمیّت می دهد و جایگاه ادب در مبانی دین اسلام چقدر رفیع می باشد ، بطوری که در احکام نماز می بینیم ، که اگر کسی در حال نماز سلام کند ، باید جواب او را باسلامٌ علیکم بدهیم و گرنه برایمان گناه می نویسند.

از قیمتی ترین سرمایه ها و میراثهای حیات آدمی «ادب» است، حتی بالاتر از ثروت و سرمایه است .ادب را جایگاه رفیعی در قاموس انسانیت است، که حکایت از اهمیت بسیار آن در راستای ساختار ابعاد درونی و بیداری روحی انسان دارد.

در بر خورد ها چیزی به زیبایی و جذابیت ادب نمی رسد. باید آن را آموخت، به کار بست تا روابطی سالم و احترام آمیز و پایدار میان افراد حاکم شود. اما همین واژه متداول و مشهور، گاهی تعریفی ناشناخته و حدّ و مرزی مبهم دارد. ازاین رو مناسب است که بر مفهوم و جایگاه و شرایط آن، تأملی مجدد داشته باشیم و بدانیم که به راستی «ادب چیست؟»

 

ادب چیست؟

این صفت که سر مایه ارزشمند رفتاری انسان و رسالت پدر و مادر و مربی است بر چه پایه ها یی استوار است؟ آیا یک خصلت درونی است؟ آیا رفتاری اجتماعی است یا حالتی روحی است؟ رمز اینکه انسان ازافراد مؤدب، خوشش می آید چیست؟

*

وقتی سخن از«ادب» به میان می آید ، نوعی رفتار خاصّ و سنجیده با افراد پیرامون خویش (از کوچک و بزرگ و آشنا و بیگانه) در نظر می آید. این رفتار که از تربیت شایسته نشأت می گیرد، به نحوه سخن گفتن، راه رفتن، معاشرت، نگاه، در خواست، سؤال، جواب و … مربوط می شود.

*

ادب، هنری آموختنی است. می توان گفت:«ادب، تربیت شا یسته است»، خواه مربی، پدر و مادر باشد، یا استاد و مربی.

*

دوست داری با تو چگونه رفتار کنند؟ نام و لقب زشت بر تو نگذارند؟ مگر نَه اینکه از توهین و تحقیر و استهزای دیگران نسبت به خودت ناراحت و رنحیده می شوی؟ مگر نه اینکه دوست داری در جمع مردم، مورد تکریم و تشویق و توجه قرار گیری؟ یکی از نکات مهم مربوط به معاشرت، آن است که آنچه را درباره خود نمی پسندی، در باره دیگران هم روا ندانی و آنچه نسبت به خویش دوست می داری، برای دیگران هم بخواهی و آنچه را در کار دیگران زشت می شماری، برای خود نیز زشت بدانی. اگر از کارهای ناپسند دیگران انتقاد می کنی، همان کارها و صفات در تو نباشد. این نوعی «خود ادب کردن» است و کسی به این موهبت دست می یابد که از فرزانگی و هوشیاری و عقلانیّتی تیز و بصیر برخوردار باشد.

این سخن بلند علویّ را هم در این زمینه بخوانیم که فرموند :

*

«افضل الادب ان یقف الانسان علی حده و لا یتعدیّ قدره»

برترین ادب، آن است که انسان بر سر حدّ و مرز و اندازه خویش بایستد و از قدر خود فراتر نرود. ادب، به خودی خود یک ارزش اخلاقی و اجتماعی است و ارزش آفرین هم برای فرزندان هم برای اولیاء که تربیت کننده آنانند.

*

ادب در هر که و هر کجا باشد، هاله ای از محبت و مجذوبیت را بر گرد خود پدید می آورد و انسان با ادب را عزیز و دوست داشتنی می کند.

ادب، خودش یک سرمایه است و هر سر مایه ای بدون آن بی بهاست.

ادب مدالی است بر سینه صاحبش که چشمها و دلها را خیره و فریفته می سازد .

ادب آراستگی هر چیزی به چیزی است ، آن گونه که علم ، با حلم آراسته می گردد و شجاعت، با گذشت و عفو زینت می یابد و ثروت ، با انفاق و بخشش ارزش پیدا می کند، حسب و نسب هم با ادب، ارج می یابد. شرافت نسب و اعتبار خانوادگی و آبرو و وجهه اجتماع، بدون داشتن ادب، آرایشی سطحی بر چهرهای زشت است. این سخن حضرت علی(علیه السلام) است که:

«لاشرفمعسوءالادب»؛

*

با بی ادبی؛ هیچ شرافتی نیست.

کسی که بی اصل و تبار و نسب و حسب باشد، اگر ادب داشته باشد، شرافت می یابد.ادب حتی نسب و تبار نامناسب را هم می پوشاند.

کلام امیرالمؤمنین( علیه السلام) چنین است:

*

«حسنالادبیسترقبیح النّسب» –  زیبایی ادب ، زشتی نسب را می پوشاند .

نشانه ها و جلوه ها ی ادب

*

هر یک از ادب و بی ادبی نشانهایی دارد. شناخت ادب هم جز با توجه به نمودهای بی ادبی میسر نمی گردد. این نمودها و نشانه ها و علایم هم در گفتار نمایان است ، هم در رفتار و برخورد.

*

اگر عاقلانه زیستن و متانت در گفتارو وقار در رفتار، نشانه ادب است. بی خردی، گفتار زشت، بددهانی، تند خویی زشت گویی، دشنام و توهین، سبکسری و خیره سری، لجاجت و عناد و … هم بی ادبی است.

*

اگر کنترل دوستیها و معاشرتها ادب است، بی ادبی یعنی رفت و آمد با افراد ناباب و بی دقتی در گزینش دوستان و بی تعهدی در مجالستها و رفاقتها. آنکه زشت گفتار و بد زبان است، به تعبیر حضرت علی( علیه السلام) از ادب بی بهره است: «لا ادب لسیی النطق

*

کسی که در برخورد با افراد، حاضر نیست از آنان با عظمت و تکریم یاد کند و مدام به استهزاء دیگران و غیبت آنان مشغول است، آنکه یاوه دیگران را با یاوه و دشنامشان را با دشنامی زشت تر پاسخ می دهد، آنکه در مجالس و محافل و صفها، رعایت حق دیگران و نظم و مقررات و سکوت و نوبت را نمی کند، آنکه حاضر نیست به حرف دیگران گوش دهد، کسی که در گفتگو و بحث، داد می زند، گلو پاره می کند و جانب انصاف و حق را مراعات نمی کند، آنکه … اینها همه نشانه هایی از فقدانِ ادب است.

*

ار آن سو، مراعات آداب در خوردن، آشامیدن، لباس پوشیدن یا لخت بودن، خلال کردن، دهن درّه، سرفه، عطسه و … نشان ادب است. بی ادبی، بی اعتنایی به حقوق و شخصیت و حرمت انسانهاست . اگر کسی هنگام عطسه، آب دهان به سفره و صورت بیفکند، یا به طرز مشمئز کننده ای غذا بخورد، یا به جای تقدیم دو دستیِ نامه و وسیله و ابزار، آن را پرت کند یا حتی یک دستی بدهد، یا هنگام مطالعه شما، سر و صدا کند، یا هنگام خلوت، سر زده وارد اتاقتان شود، و اجازه ورود نگیرد، اینها نمونه هایی از مراعات نکردن ادب اجتماعی است.

*

جالب این است که اسلام برای همه این موارد، دستور العمل دارد. «تربیت اسلامی» و اخلاق مکتبی، همه دستورها و«یابد» و «نباید» هایش، «ادب آموزی» است. کسی که پای بند تعالیم دین نباشد، از حوزه ادب به وادی بی ادبی پای نهاده است.

 

 

ادب از که آموزیم؟

*

رفتار نیک دیگران، بر انسان تأثیر مثبت می گذارد. این امری روشن و طبیعی است. ناپسندیهای اخلاقی مردم نیز تأثیر سوء می گذارد. این هم عادی است. هنر انسانهای فرزانه و هوشمند آن است که از رفتارهای ناپسند دیگران هم عبرت و درس می آموزند.

*

هم نیکان الگوی نیکی اند، هم بدان سر مشق بدی برای غافلان. امام عاقلتر کسی است که از بدیهاراه خوبیها را می آموزد. این همان حکمتِ لقمانی است که از فرزانگی او سر چمشه می گیرد. به قول سعدی:

«لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان، که هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، از فعل آن پرهیز کردم

*

و اگر جز این بود، لقمان به لقبِ «حکیم» مشهور نمی شد. آری… ادب آموختن از بی ادبان. همچنان که باید کم حرفی را از ورّاجان پر حرف و بیهوده گوی الهام گرفت. بزرگواری و کرامت نفس را هم باید از زشتیِ کارِ تنگ نظران و خسیس طبعان فرا گرفت. هیچ کس از زشتی و بدی، خوشش نمی آید. پس چرا ما خود را از آن پاک نسازیم که محبوب شویم؟ اگر از زشتیهای دیگران، آموختیم که به خوبیها روی آوریم، «استاد اخلاقِ» ما در درون خودمان نهفته است. این روش، شیوه آموخته از امیر مؤمنان (علیه السّلام) است که فرمود:

«اذا رأیت فی غیرک خلقا ذمیماً فتجنب من نفسک امثاله»؛

*

هر گاه در دیگری اخلاق ناپسندی را دیدی، بپرهیز که آن گونه رفتار در خودت نباشد!

عیسای مسیح هم همین روش را داشت. از او پرسیدند: چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود: کسی مرا ادب نکرد. من، زشتی جهل را دیدم و از آن پرهیز کردم.

نشست و بر خاست و انس و معاشرت با افراد مؤدب، خلق و خوی و رفتارمان را به زینت «ادب» می آراید.

ادب در معاشرت، میزان رشد و شعور انسان است و هر کس به اندازه ای می ارزد که ادب دارد. عیار سنجش قیمت افراد« ادب» آنان است.

وقتی می توان با «ادب» دلها را خرید و هنگامی که در «ادب داشتن» نشانه ایمان و وسیله تقرّب به خدا ومحبوبیت نزد خالق و خلق است،

چرا از سنت رسول خدا و سیره اولیاء دین، ادب نیاموزیم؟ … آری، ادب در گفتار و کردار، در خانه و جامعه، با کوچک و بزرگ، با خودی و غریبه، در همه جا… و با همگان!